کد مطلب:318395 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:550

گفتار دوم
علل و چگونگی تأسیس حوزه علمیه قم



در مورد علت ایجاد حوزه علمیه در قم به دست آیت الله حائری نظریات و سخنان بسیاری مطرح است. ما در اینجا به جهت اهمیّت موضوع، از لحاظ تأثیر شگرفی كه بر روند حوادث سیاسی، اجتماعی برهه ای از حساس ترین مقطع تاریخ معاصر ایران نهاده است، ضمن اشاره به روند تأسیس حوزه، به شرح نظرات مختلف می پردازیم و در نهایت، یك جمع بندی كلی از علل و عوامل مؤثر در ایجاد حوزه علمیه قم، عرضه می نماییم.



آیت الله حائری پس از آنكه در سال 1293ه .ش. به ایران بازگشت تا سال 1300ه .ش. حدود 8 سال در اراك مشغول تدریس بود و برای تحویل سال نو،یعنی سال 1301ه .ش. به قصد زیارت به سوی قم حركت كرد. اهالی قم مخصوصاً علمای شهر و مهاجر با تشویق آیت الله بافقی تا امام زاده شاه جمال كه در 4 كیلومتری شهر قم قرار داشت، به پیشواز آمدند و از همین جا بود كه زمزمه اقامت ایشان در قم مطرح شد.



اما درباره چگونگی ماندگار شدن حاج شیخ در قم و تأسیس حوزه علمیه این شهر عوامل متعددی مطرح بود كه در این باره همه محققان متفق القول نیستند و هر كدام دسته ای خاص از عوامل و عناصر را در این بنیان گذاری دخیل می دانند. محمد رازی معتقد است: بعد از ورود آیت الله حائری به قم، عده كثیری از مردم جهت تحویل سال نو به شهر قم آمده بودند كه در میانشان خطیب نامی مشروطیت حاج شیخ محمد سلطان الواعظین تهرانی حضور داشت و او بود كه برفراز منبر با سخنان آتشین خود، مردم را تحریك و تشویق به نگه داشتن آیت الله حائری در قم نمود.



به نظر می رسد، پیدایی و تحلیل برخی از حوادث تاریخی را بتوان از راه شناخت عوامل و افراد مؤثر در آن حوادث تبیین و تشریح كرد:



1. تأثیر شكست مشروطیت بر تأسیس حوزه علمیه قم



مشروطیت ایران و انحراف آن از مسیر اصلی موجب پیدایش یأس و افسردگی سیاسی در جامعه و به ویژه رجال متشرّع گردید. گروهی از علما و مؤمنین در این اندیشه فرو رفتند كه گویا یكی از عوامل اصلی شكست مشروطیت دوری جغرافیایی زعمای اصلی مشروطیت، یعنی علما و مراجع تقلید از ایران و تهران بوده است؛ چرا كه اركان ثلاثه (آخوند خراسانی، ملا عبدالله مازندرانی و حاج میرزا حسین تهرانی) مشروطیت را با صدور اعلامیه های خود از نجف رهبری می كردند، و وقتی كه آخوند خراسانی مصمم شد شخصاً به ایران بیاید و دست به كنترل و هدایت امور بزند، پگاه روز عزیمت به ناگاه اعلام كردند كه آخوند خراسانی فوت كرده است. از این روی، مصلحان و دوراندیشان مسلمان در شهر تهران و نقاط دیگر ایران مصمم شدند كه حوزه علمیه قدیمی قم را به زعامت آیت الله حاج شیخ عبدالكریم حائری یزدی مجدداً احیا كنند، تا مركز علمی و مرجعیت شیعه در داخل كشور مستقر شود. همه آنان متفق شدند كه از آیت الله حائری بخواهند حوزه تدریس خود را از اراك به قم منتقل كرده تا قم را به حوزه علمیه بزرگی تبدیل كند.



بنابراین، بنابه پیشینه سلطان الواعظین كه از مشروطه خواهان بنام و در حقیقت ناظر بر نتایج عملی نهضت بود، شاید چنین استنباطی وجود داشته كه با اینكه نهضت مشروطه در ایران جریان داشت، اما برخی از رهبران آن همچون آخوند خراسانی و دیگران در نجف به سر می بردند و به جهت دوری راه و مشكلات ارتباطات در آن روزگاران كنترل بر همه مسایل و حوادث ایران دشوار بود و چه بسا حوادث ناگواری (مانند: اعدام شیخ فضل الله نوری و ترور سید عبدالله بهبهانی) سبب شد كه علما احساس خطر بیشتری كنند.



بنابراین، از نتایج تأسیس حوزه علمیه قم در نزدیكی پایتخت، به نظر افراد مشروطه خواهی همانند سلطان الواعظین، از حوادث تلخی كه گریبانگیر نهضت مشروطه و احیاناً علما می شد جلوگیری خواهد كرد و آرمان مؤمنان مشروطه خواه را جامه عمل پوشانده، و كنترل بر اوضاع سیاسی، اجتماعی با وجود چنین مركزی تأمین می شود.



گذشته از سلطان الواعظین، یكی دیگر از چهره های مؤثر در تشویق و ترغیب آیت الله حائری به سكنا گزیدن در قم و تأسیس حوزه علمیه، شیخ محمدتقی بافقی بود. وی از آنجایی كه با حاج شیخ، آشنایی و دوستی دیرینه داشت، اصرار وتلاش فراوانی در این راه نمود و مكرراً به آیت الله حائری پیشنهاد می كرد كه پیشگام احیای مدارس علوم دینی قم شود و در این اصرارهای پی درپی آیت الله حائری را متوجه اخبار و روایات معصومین علیهم السلام نمود كه در آخرالزمان قم، مركز علم و دانش خواهد شد.



با این حال، برخی از علما، عامل مؤثر در تصمیم حاج شیخ را، دعوت رسمی از وی جهت تأسیس حوزه علمیه دانسته اند، مؤلف كتاب «گنجینه آثار قم» معتقد است مرحوم میرزا محمد فیض، آیت الله حائری را به قم دعوت كرد و حتی جایگاه نماز و تدریس خود را در اختیار ایشان قرار داد.(1)



2. شواهد تأثیر مشروطیت



در مجموعه بررسیهای تاریخی درباره رابطه شكست مشروطه با تأسیس حوزه علمیه قم، نكته ها و قرائنی وجود دارد كه دلالت بر اثر گذاری شكست مشروطیت در این قضیه دارد و ثابت می كند كه منظور مصلحان و علمای اسلام از تأسیس حوزه علمیه قم، مبارزه با عوامل منحرف حكومتی بوده و انگیزه های سیاسی - اسلامی در تأسیس آن دخیل بوده است؛ چرا كه از روزهای نخستین تأسیس حوزه علمیه علی رغم احتیاطی كه رئیس آن در حفظ ظاهر و اعلان بی طرفی در قضایای سیاسی جاری به خاطر حفظ اساس آن از خود نشان می داد، علما و فقها از وجود آن مركز علمی استفاده های سیاسی مثبت به نفع اسلام و عظمت مسلمین می كردند كه به برخی از موارد مشخص آن اشاره می شود:



1. به محض تأسیس حوزه علمیه قم، علمای تهران و سایر شهرهای ایران جو مناسب و مساعدی را در حمایت از آن ایجاد كردند كه پادشاه وقت «احمد شاه قاجار» به همراه رجال دولت دربار خود، از جمله: وزیر جنگ فریبكارش رضاخان پهلوی، مجبور شد برای عرض تبریك و تهنیت به حاج شیخ عبدالكریم عازم شهر «قم» شود. و چنین چیزی در تاریخ حوزه های علمیه ایران سابقه نداشت.



2. شیخ محمدتقی بافقی یكی از بازوان نیرومند حوزه علمیه تازه تأسیس یافته به همراه توزیع كننده شهریه طلاب، كه مردی مجاهد و سیاسی بود، با استفاده از جایگاه خود در حوزه، به مبارزه ای سخت و جدی در مقابل انحرافات دستگاه حاكم پرداخت و سوره «الهیكم التكاثر» را می نوشت و به عنوان تذكر و نهی از منكر برای رضاخان قدرتمند می فرستاد.



اگر از اول، هدف علما بر عدم دخالت حوزه در امور سیاسی بود، شیخ محمدتقی بافقی كه خود یكی از مؤسسین آن به شمار می آید، دست به چنین اقداماتی نمی زد.



3. یكی دیگر از قراین و نشانه های وجود اهداف سیاسی - اسلامی در تأسیسحوزه علمیه قم، ورود علما و مراجع تقلید تبعیدی عراق به قم به خاطر اعتراض به حضور انگلیس در عراق و مواضع نادرست ملك فیصل پادشاه «عراق» و استقبال گرم رئیس حوزه، آیت الله حائری و دیگر علمای مقیم قم از آنان است؛ چنان كه حاج آقابزرگ تهرانی نیز متذكر شده است كه ورود این علما و مراجع به قم، موجب تثبیت موقعیت بیشتر آیت الله حائری و استحكام بیش از پیش حوزه علمیه قم گردید. به دنبال این حوادث بود كه او به عنوان زعیم روحانی، در میان همكاران، جایگاه شایسته خود را باز نمود.



4. دو سال بعد از واقعه مهم ورود علمای تبعیدی عراق به قم، یعنی درسال 1344ه .ق. حادثه مهم دیگری رخ داد كه خود به خود بیانگر این حقیقتاست كه حوزه علمیه قم از آغاز تأسیس تا طی مراحل مختلف رشد و شكوفاییو در زمان حیات مؤسسان آن، همچنان تحقق اهداف سیاسی - اسلامی را پی گیری می كرد و با انحرافاتی كه تحت نام نظام مشروطه وانقلاب مشروطه جریانداشت، مبارزه جدی می كرد. این واقعه بسیار مهم كه هنوز برای نسل كنونی ناشناخته است «نهضت مهاجرین» بود كه به نام «نهضت حاج آقا نورالله اصفهانی» نیز شهرت یافته است.



با توجه به قراین و شواهد تاریخی موجود كه برخی روایات شفاهی نیز آن را تقویت می كند، چنین به نظر می رسد كه انگیزه و محرك اصلی آنان در تأسیس حوزه علمیه جدید، تجربه تلخ انقلاب مشروطیت بوده است؛ انقلابی كه به نام عدالت خواهی و كسب آزادی ملی به دست مراجع تقلید، مجتهدان و علمای وقت صورت گرفت؛ ولی در نهایت، قتل و شهادت، هتك حرمت و انزوای سران كارآمد آن را به دنبال داشت.



از آنجا كه طراحان تأسیس حوزه علمیه قم، علت عمده این شكست فاحش را دوری حوزه علمیه نجف و علمای آن از مركز انقلاب، یعنی ایران و تهران می دانستند، بنابراین، برای جبران آن به فكر تأسیس حوزه علمیه نیرومندی در نزدیكی پایتخت ایران افتادند.



3. نقش عالمان و مراجع در تأسیس حوزه



در شكل گیری فكر تأسیس حوزه علمیه اسلامی قم با زعامت و مرجعیت فقیه دوراندیش، زمان شناس و صبور، مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالكریم حائری یزدی، به طور مسلم افراد زیادی از عالمان، تاجران و واعظان و دیگر اندیشمندان مسلمان تهران، قم، اراك و دیگر حوزه ها و نقاط ایران، نقش مؤثر داشته اند كه هویت آنها را به تفصیل نمی شناسیم. با این حال، نام چهره های درخشان و نامداری همچون: حضرات آیات میرزا مهدی پایین شهری قمی، حاج شیخ محمدرضا شریعتمدار ساوجی، شیخ ابوالقاسم كبیر قمی، شیخ محمدتقی بافقی، سید محمدتقی خوانساری، سید ابوالحسن طالقانی، شیخ عباس تهرانی، آقا سید محمد صدر، آقا میرزا محمد ارباب اشراقی، میرزا سید محمد برقعی، حاج شیخ محمد سلطان الواعظین تهرانی، حاج شیخ ابوالفضل زاهدی قمی، خانواده حاج آقا سید محسن عراقی و امثالشان. از علما و تجار نیز نام كسانی همچون: آقایان مرحوم حاج محمد ابراهیم سكوئی و حاج سید محمدتقی علاقه بند، در وقایع مربوط به مهاجرت شیخ عبدالكریم از اراك به قم به چشم می خورد.



مؤلف «آثار الحجه»، گروه زیادی از علمای برجسته و درجه اول را و یا به قول خودش اساتید مهم و دانشمندان عظیم القدر دیگری را كه در ترویج و تشیید و معاونت مرحوم آیت الله حائری و نگهداری حوزه و تربیت و تعلیم طلاب قم، سهم به سزایی داشته اند، نام برده است كه آشنایی با جزئیات زندگی آنان بسیار اهمیت دارد، مانند: حضرات آیات آقا سید فخرالدین قمی، شیخ عباس حائری، میرزا علی اكبر حكیم یزدی، آقاشیخ محمد كبیر از شاگردان شیخ فضل الله نوری شهید، حاج شیخ ابوالقاسم صغیر و نیز میرزا محمدعلی شاه آبادی، سید محمدباقر قزوینی، سید حسین كوچه حرمی، آقا سید محمد كماری، شیخ عبدالكریم خوئینی، میرزا محمد همدانی و غیره كه در اوایل تأسیس حوزه علمیه قم به آن حوزه تازه تأسیس پیوسته و با سكونت در آن حوزه، با دایر كردن جلسات درس و بحث عملاً آیت الله حائری را یاری رساندند.(2)



به شهادت برخی از رجال روحانی آگاه به تاریخ حوزه علمیه قم «وعده و كمك مالی عده ای از تجار قم به حاج شیخ عبدالكریم حائری جهت تأمین شهریه طلاب» نیز اشاره شده است.



4. همراهی مراجع و علمای تبعیدی از نجف با آیت الله حائری



آیت الله حائری در نوروز 1301ه .ش. مصادف با 22 رجب سال 1340ه .ق. به قم آمدند كه نخستین سال شكل گیری مجدد حوزه علمیه قم توسط ایشان، مقارن با تبعید برخی از مراجع عظام و شخصیتهای علمی از عتبات به ایران بود، كه:

1. آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی؛

2. آیت الله میرزا حسین نائینی؛

3. آیت الله حاج سید علی شهرستانی؛

4. آیت الله سید عبدالحسین حجت كربلایی؛

5. آیت الله شیخ محمدحسین اصفهانی غروی؛

6. آیت الله شیخ مهدی خالصی، از جمله دانشمندانی بودند كه به همراه برخی از شاگردانشان به ایران تبعید و در حوزه علمیه قم ساكن شدند.



علت تبعید آیت الله اصفهانی، نائینی، شهرستانی و سید عبدالحسین حجت، مخالفت آنان با دولت استعمارگر انگلیس بود كه می خواست امتیاز دو رود بزرگ فرات و دجله را ویژه خود گرداند و دولت دست نشانده عراق نیز با این امر موافق بود، ولی مراجع شیعه با آن به مخالفت برخاسته و تبعید شدند و با استقبال علما و مردم ایران روبه رو شدند. آیت الله حائری برای احترام آیات عظام مباحثه و تدریس خود را تعطیل و به آنان واگذار كرد. حضور فرزانگان نجف مایه تحكیم حوزه علمیه قم گردید و یادآور این معنی شد كه حوزه های علمیه شیعه، پایگاه های جهاد و اجتهادند و اگر حوزه علمیه نهصد ساله نجف مورد تهدید قرار گیرد، حوزه علمیه قم رسالت آن را بر عهده می گیرد.



آیت الله حائری از هنگام ورود به حوزه علمیه قم (نوروز 1301) تا هنگام رحلت (10/11/1315 مطابق با هفدهم ذی القعده 1355ه .ق. یعنی در مدت 15 سال) خدمات ارزشمند و پایداری را از خود بر جای گذاشت، ضمن تأسیس و حفظحوزه علمیه قم در دوران معاصر، صدها نفر از طلاب با شركت در درس او از علم او استفاده نمودند.



بعد از درگذشت آیت الله حائری، سه تن از علمای بزرگ و مجتهدین، یعنی مرحوم آیت الله سید محمد حجت تبریزی، آیت الله سید صدرالدین صدر و آیت الله سید محمدتقی خونساری به طور ائتلافی سرپرستی حوزه را به عهده گرفتند و به مدت 9 سال، یعنی تا سال 1324ه .ش. با صمیمیت و صداقت از پراكندگی طلاب و متلاشی شدن حوزه علمیه جلوگیری به عمل آوردند.



مشكل مالی حوزه علمیه



از سؤالاتی كه درباره تأسیس حوزه مطرح می شود، این است كه چرا قبل از آمدن آیت الله حائری در قم حوزه ای تشكیل نشده بود، در حالی كه علمای بسیاری همانند میرزای قمی كه از لحاظ علمی دارای درجات بالا و صاحب كتاب «قوانین» بود در قم می زیستند! مانع اصلی تشكیل و تأسیس حوزه، مسایل مالی بوده است؛ چرا كه امثال میرزای قمی معتقد بودند سهم امام مخصوص سادات است و در مصارف دیگر نمی توان آن را مصرف كرد.



بنابراین، تأمین مسایل مالی نیز می تواند از جمله عوامل مؤثر در تأسیس حوزه باشد؛ زیرا تأسیس چنین حوزه بزرگی مطمئناً نیاز به پشتوانه مالی مناسبی داشته است و حاج شیخ علاوه بر اینكه از سهم امام در جهت تأمین حوزه استفاده می نمود، وجوه شرعی را نیز از شهرهای مختلف ایران دریافت می داشت، بسیاری از تجار و متمكنین آن روز قول مساعدت به حاج شیخ می دادند.



5. مقابله با افكار كمونیستی



از عوامل دیگری كه در تأسیس حوزه علمیه قم مؤثر شمرده شده، جلوگیری از انتشار افكار كمونیستی در ایران است و تشكیل چنین مركزی را همچون سدّ بزرگی در برابر نشر و پیشروی این افكار تلقی كرده اند و اینكه در جلوگیری از نشر افكار كمونیستی در جامعه ایران به عنوان مخالف مذهب بودن، این حوزه روحانی می تواند كارآیی داشته باشد.



در مورد فعالیت كمونیستها در ایران مقارن سالهای تأسیس حوزه علمیه قم و قبل از آن اسنادی در دست است. شایان ذكر است هرچند این اسناد اشاره ای به حوزه علمیه قم ندارد، ولی از جهت اینكه نمایانگر فعالیت كمونیستها در آن دوران به شمار می رود، حائز اهمیت است. و شاید بتوان انعكاس فعالیتهای كمونیستی در جامعه مسلمانان ایرانی را در تكاپوهای بیشتر مذهبیون و روحانیون در برابر این اندیشه الحادی دانست.



6 . تأثیر كودتای رضا شاه بر تأسیس حوزه علمیه قم



یكی از دیگر از عواملی كه برخی آن را از علل تشكیل حوزه علمیه قم تلقی می كنند، مسئله مقابله با اقدامات رضاخان است، رضاخان هنگامی كه بر امور مسلط شد، با نمادهای مذهبی به مخالفت برخاست كه می بایست با او مقابله می شد؛ آن هم با تأسیس حوزه نیرومندی در قم. اما این مطلب با واقعیت تاریخی چندان، هم خوانی ندارد؛ چرا كه سردار سپه با روحانیت برخوردهای متفاوتی داشته كه مرحله اول آن زمان وزارت جنگ و ریاست وزرایی رضاخان بود. تاریخ دقیق دریافت حكم رئیس الوزرائی سردار سپه از احمد شاه قاجار، سوم آبان ماه 1302ه .ش. بوده است.



وی در این مرحله از قدرت كه تا 24/9/1304 ه .ش. كه تاریخ جلوس او برتخت سلطنت ایران می باشد، روابط و مناسبات بسیار حسنه ای با روحانیت داشته است و مكرراً به دیدار آیات عظام در عتبات عالیات می رفته و آنان را مورداحترام و بزرگداشت قرار می داده و خود را نیز به شدت فردی معتقد و مؤمن نشان می داده است.



بنابراین، در این مرحله سردار سپه كاملاً خود را هماهنگ با روحانیون نشان می داده ومقارن همین تاریخ، یعنی سال 1301ه .ش. است كه حوزه علمیه به دست آیت الله حائری تشكیل می شود و رضاخان حداقل در این مرحله نه تنها به فكر سركوبی حوزه و روحانیت نبوده، بلكه خود را حامی آنها نیز عنوان می كرده است. پس با توجه به مطالب مذكور اقدامات سركوب گرانه رضاخان را نمی توان عاملی برای تشكیل حوزه منظور نمود و چنین فرضیه ای صحیح به نظر نمی رسد.



برپایه روایت شفاهی یكی از شاگردان مرحوم آیت الله حاج میرزا مهدی پایین شهری قمی كه خود او یكی از طراحان و پایه گذاران حوزه قم به شمار می آید،انگیزه تأسیس حوزه علمیه قم به ویژه بعد از كودتای قزاقها به سردمداری رضاخان میرپنج، حالت بسیار جدّی به خود گرفت، تا با پیامدهای منفی احتمالی آن كهخود از دستاوردهای شوم مشروطه بود، مقابله و مبارزه شود. آقای سید حسین بدلا از شاگردان میرزا مهدی پایین شهری به نقل از خاندان پایین شهری در این بارهچنین می گوید:



«یك وقتی (22 رجب سال 1340ه.ق مطابق با عید نوروز 1301ه .ش) آقای حاج عبدالكریم به عنوان زیارت حضرت معصومه علیها السلام به قم می آیند و به همدرس و همدوره سابق خودشان آقای شیخ مهدی پایین شهری وارد می شوند كه متولی مدرسه رضویه قم بود.



علمای قم كه به منزلت و مقام آقا شیخ عبدالكریم عارف بودند و برخی ازآنان مانند خود آقا شیخ مهدی اهمیت بسیار داشته كه از جمله آنها مرحوم آقاشیخ ابوالقاسم كبیر بود كه شخصیت برجسته ای داشتند و نیز علمایی مانند مرحوم حاج میرزا محمد ارباب و آقا میرزا محمد و آقا میرزا فخرالدین از علمای آنزمان، اینها می آیند در منزل آقا شیخ مهدی برای دیدن آقا شیخ عبدالكریم و صحبت منتهی می شود به اینكه رضاخان برخلاف آن زمانهای اول كه خودش را بر مقامات دینی جا می كرد، حالا كه بر كار مسلط شده، شروع كرده به این خرابكاریها و باید با او مقابله شود.



مقابله هم به این صورت كه اینها، چند نفر از علما در قم باشند و چند نفر در اراك باشند و... نمی شود مگر اینكه حوزه ای باشد عظمتی داشته باشد؛ یعنی از قم و تهران و اراك اینها جمع بشوند دراینجا و حوزه با اهمیتی تأسیس شود و عظمت بیشتری پیدا كند؛ لذا ما از شما [شیخ عبدالكریم ] می خواهیم كه حوزه خود را و شاگردانتان را از اراك بردارید بیاورید اینجا. از تهران، قم و جاهای دیگر هم جمع می شوند و اینجا حوزه با اهمیتی می شود و علمای قم هم، همه تسلیم شما هستند.



بعد از بحثهای مختلف، استخاره كردند و این آیه شریفه آمد: وآتونی باهلكم اجمعین(یوسف/92) یعنی با همه اهل و كسانتان یكجا بیایید. همه گفتند كلمه اهلكم شامل همه طلبه ها و اعضای خانواده شما می شود. این جوری بود، قضیه تأسیس حوزه علمیه قم توسط شیخ عبدالكریم حائری كه آقایان علما اصرار داشتند روی این جنبه كه رضاخان شروع كرده و مقابله ای می خواهد، روی این مصالح، آقا شیخ عبدالكریم آمدند به قم و حوزه تأسیس شد... .»(3)



7. احساس نیاز به حوزه



از دیگر عواملی كه می توانسته در تأسیس حوزه علمیه قم مؤثر باشد و بنابهعقیده مؤلف كتاب «حاج شیخ عبدالكریم حائری» بیش از سایر عوامل مهم شمرده می شود، احساس نیاز مذهبی مردم به چنین پایگاه بوده است؛ چون اظهارنظردر امور دینی و شرعی مردم، از وظایف عمده روحانیت است در حالی كه تا قبل از تأسیس حوزه در قم، بیشتر علما و مراجع تقلید در نجف مقیم و دور از دست رس مردم بودند و این نیاز به شدت در ایران احساس می شد و قم از این نظر پایگاهی بسیار مناسب برای پاسخ گویی به این منظور بود. از نظر سیاسی نیز مسایل مشروطیت و دور بودن علما از مركز تحولات انقلاب نیاز به ایجاد چنین مركزی را ضروری می نمایاند.(4)



گذشته از كلیه عواملی كه در تأسیس حوزه علمیه قم ذكر شد، مسئله مهم دیگر این است كه آیت الله حائری به جهت دارا بودن نكات و وجوه برجسته شخصی، تدبیر و تدبُر، توان مدیریت مطلوب، حسن خلق كه در وجودش نهفته بود و نیز به جهت هشت سال سابقه و تجربه در تأسیس حوزه علمیه اراك، توانست حوزه علمیه قم را تأسیس كند.



در جمع بندی عوامل و علل تأسیس حوزه، می توان برای تأسیس حوزه علمیه قم عوامل زیر را برشمرد:



1. موقعیت خاص مذهبی شهر قم و تأكید روایات به جایگاه این شهر؛



2. احساس نیاز مذهبی مردم به وجود چنین پایگاهی در ایران؛



3. فراهم شدن پشتوانه های مالی تأسیس حوزه به وسیله تجار و دیگر اقشار مؤمن؛



4. تشویقها و سخنرانی حاج شیخ محمد سلطان المحققین مشروطه خواه در جهت تأسیس حوزه؛



5. ترغیب و اصرار و تلاشهای شیخ محمدتقی بافقی؛



6 . دعوت، اصرار و استقبال علما در جهت تأسیس حوزه در قم؛



7. تأسیس حوزه در حكم سدّی در مقابله با نفوذ كمونیست ها در ایران؛



8 . وجود نكات برجسته شخصی در وجود آیت الله حائری و 8 سال سابقه و تجربه او در تأسیس حوزه علمیه اراك؛



9. تنگ شدن عرصه بر علما در عتبات عالیات و از بین رفتن زمینه های فعالیت روحانیون در حوزه های علمیه عراق.(5)



استقبال عمومی از تأسیس حوزه



آقای «فقیه» معروف به «حاج داداش» از علمای كهنسال قم نیز كه خود شاهد تأسیس حوزه علمیه قم بوده است، در زمینه تاریخچه تأسیس این حوزه و نقش علما و تجار تهرانی در این باره چنین گفته است:



«ایشان [شیخ عبدالكریم ] كه آمد قم چندتا تاجر از تهران آمدند، آن واعظ مشهور و درجه یك تهران هم، حاج شیخ محمد واعظ سلطان المحققین تهرانی با آنان آمد به قم، آقایان قم همه خیلی استقبال كردند و یك ماه تمام نمازهای جماعت خود را تعطیل كردند و در صحن بزرگ به نماز شیخ عبدالكریم حائری حاضر شدند و آن واعظ تهرانی هم به سخنرانی می پرداخت. آن تجار هم آمدند پیش حاج شیخ و گفتند: شما حیف است به اراك برگردید، ما تعهد می دهیم كه شهریه به شما برسانیم و... تجار خیلی آمدند و تعهد دادند كه شما بمانید قم، ما اداره تان می كنیم از نظر مالی، سه هزار تومان همه خرج ایشان بود برای هر ماه حوزه».



مرحوم حضرت آیت الله شیخ محمدعلی اراكی در زمینه تاریخچه تأسیس حوزه علمیه قم و برخی از عوامل مؤثر در این باره چنین فرموده است:



«حاج شیخ عبدالكریم حائری ساكن كربلا بوده و نذر زیارت حضرت امام رضاعلیه السلام را داشته. وقتی وارد اراك می شود، با اصرار طلاب شروع به درس می كنند و طلاب از سایر شهرها در اراك جمع می شدند و پس از آنكه ایشان در اراك متوقف می شوند، علمای قم تصمیم می گیرند ایشان را به قم بیاورند... بالاخره ایشان را در یك شب عید نوروز به عنوان زیارت به قم می آورند و سلطان المحققین در منبر مردم را تهییج می كنند و حاج شیخ عبدالكریم نماز مغرب و عشا را درصحن نو حضرت معصومه به جماعت برگزار می كرد. بعد از نماز، سلطان الواعظین در منبر مردم را تهییج می كند كه نگذارید ایشان از قم بروند، ایشان را نگه دارید...



بالاخره از اهل تهران نیز دو نفر یكی حاج محمد ابراهیم سكویی، یكی هم حاج محمدتقی علاقه بند مصمم می شوند شهریه را بدهند، كم كم آن حوزه از اراك به قم منتقل می شود. اما پهلوی اول نمی خواست قم، حوزه شود و مانع بوده است از انعقاد این حوزه و حركاتی هم برای جلوگیری از آن كرد، مانند: اجرای برنامه كلاه شاپو، لباس متحدالشكل، برداشتن عمامه، كشف حجاب و سختگیریهای متعدد؛ اما حاج شیخ عبدالكریم در اثر آن حلمی كه داشت مصلحت نمی دید با او از در مخاصمه پیش بیاید. حتی اول رضاخان پهلوی [ در قضیه مرحوم شیخ محمد بافقی]در اثر حركتی كه شخصی به نام ناظم تهرانی كرد، عازم شد كه اصل حوزه را متفرق كند و آن قضیه بهانه و وسیله ای برای این مطلب، برای اینكه او بتواند به مقصد باطنی خود رسد. اما حاج شیخ عبدالكریم با احتیاط جواب به او داد كه مانع از این عزم شد و....»(6)



نتیجه



با دقت در منابع و شاهدان عینی كه خاطرات خود را در مورد رونق گرفتن حوزه علمیه قم به وسیله حاج شیخ عبدالكریم حائری بیان داشتند، این مطلب به دست می آید كه حوزه علمیه قم بر اثر یك تصادف صرف به وجود نیامده است، بلكه در پی شكست واقعه مشروطه و كودتای 1299 رضاخان، به منظور ایجاد یك پایگاه استوار مذهبی و سیاسی برای مقابله با آن انحرافات و خرابكاریها پدید آمده است، و برای ایجاد و تأسیس آن، فعالیتهای گسترده ای در شهرهای ایران صورت گرفته و برنامه ریزی دقیقی انجام پذیرفته است.



آیا می توان گفت آمدن گروهی از متدینین تجار تهرانی به همراه برجسته ترین خطیب تهران مرحوم شیخ محمد سلطان المحققین تهرانی به قم و اقامت طولانی آنان در قم همزمان با دعوت حاج شیخ عبدالكریم از طرف علمای قم برای اقامت در آنجا تصادفی بوده است؟ آیا می توان قبول كرد كه از متدینین و تجار خیّر تهرانی كسانی، مانند: حاج ابراهیم سكوئی و حاج محمدتقی علاقه بند در آن ایام تصادفاً به قم آمده و به حساب آن روز پرداخت پول كلانی به مبلغ سه هزار تومان را برای اداره حوزه ای كه برای آینده آن برنامه ریزی نشده است، برعهده خود پذیرفته اند؟



آیا می توان وحدت عجیب همه مجتهدان ساكن قم و عده ای از علمای ساوه، تهران، اراك و نجف را در پیوستن به یكدیگر و اعلان اطاعت از شیخ عبدالكریم حائری، بدون هیچ گونه زمینه سازی و برنامه قبلی پنداشت؟



بدیهی است كه هیچ كدام از اینها تصادفی و بدون برنامه نبوده است. انگیزه همه آنان چنانكه اشاره شد این بوده است كه یك مركز فرهنگی، سیاسی و مقاومت اسلامی در برابر برنامه های خطرناك و كفرآمیزی كه به تدریج تحت نام نظام مشروطه از طرف عوامل بومی مشكوك و وابسته به بیگانگان صورت می گرفت، ایجاد كنند. آنان یكی از برجسته ترین شاگردان دوره سطح فقه شهید حاج شیخ فضل الله نوری، یعنی عبدالكریم حائری را انتخاب كردند كه شخصیت علمی و جایگاه او در حوزه به اندازه ای قوی بود كه حتی مرحوم میرزا محمدتقی شیرازی در دوران حیات خود مواردی از مسایل اسلامی را كه خود فتوا نداشت و احتیاط می كرد به نظر او ارجاع می داد.



انتخاب آیت الله حائری یزدی كه هم دانش فراوان در فقه و اصول و حدیث و رجال اندوخته بود و هم قوه تدریس و هم توان مدیریت داشت، از طرف دیگر زهد و تقوا و حلم و بردباری او در برابر حوادث روزگار برای همگان مسلم بود بسیار به جا بود؛ چنان كه شخصیت دوراندیش، محتاط و معتدل او سدی بزرگ در برابر هرگونه سوء ظن بیگانگان و طاغوتهای زمان نسبت به وی محسوب می شد. در آن شرایط هیچ كس به جز او نمی توانست این رسالت الهی بزرگ را بر دوش بگیرد. او پاسداری از این امانت را پذیرفت و به راستی نیز نیك امانت داری كرد.(7)

1. عمادالدين فياضي، حاج شيخ عبدالكريم حائري (مؤسس حوزه علميه قم)، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامي،1378، ص 62.

2. ابوالفضل شكوري، پيشين، ص 442.

3. همان، ص 455.

4. عمادالدين فياضي، پيشين، ص 65.

5. همان، ص 66.

6. ابوالفضل شكوري، پيشين، ص 448.

7. همان، ص 455.